نگاهی به اقدامات فرهنگی و تمدنی شاهرخ تیموری و ملکه گوهرشاد در هرات

ساخت وبلاگ

نگاهی به اقدامات فرهنگی و تمدنی شاهرخ تیموری و ملکه گوهرشاد در هرات

چکیده:

دوره تیموریان هرات یکی از دوره های مهم در تاریخ تمدن اسلامی است. این دوره به صورت جدی اش از زمان سلطنت شاهرخ میرزای تیموری آغاز می شود و تا انتهای حاکمیت سلاطین این خاندان در خراسان با مرکزیت هرات دوام پیدا می کند. در چارچوب این پژوهش به اقدامات فرهنگی و تمدنی شاهرخ و ملکه گوهرشاد زن او پرداخته شده است. فرایند این تحقیق در پی رسیدن به پاسخ پرسش اساسی "نقش شاهرخ و گوهرشاد در ترقی تمدن هرات چیست"؟ سازماندهی گردیده و با روش توصیفی تحلیلی این نقش در آثار مختلف و کهن تاریخی به بررسی گرفته شده است. در نهایت یافته های این تحقیق شامل نکات ذیل می باشد:

    شکوفای فرهنگی هرات در دورة تیموریان مدیون اراده قاطع و مدیریت سالم شاهان تیموری بوده است. این ترقی شامل ابعاد مختلف تمدن اسلامی مانند معماری، نقاشی، توسعه علمی به خصوص در رشته های ریاضی و ستاره شناسی است. همچنان توجه لازم به آموزش نیروی انسانی در جهت تمدن سازی از جانب شاهان تیموری و به­ویژه شاهرخ و ملکه گوهرشاد کلید توسعه فضای فرهنگی هرات دوران تیموری بوده است.

     نگاه شاهان تیموری در ارتباط به ترقی و توسعه فرهنگی هرات در پارادایم دینی کارایی داشته است. این نوع نگاه در تمامی از مظاهر فرهنگ و تمدن این دوره به­وضوح قابل مشاهده است. نمونه مثال آن مصلای هرات، قبور بزرگان هرات، مسجد جامع و مدرسه گوهرشاد و ... است که تا کنون نیز پابرجاست.

کلید واژه ها: تیموریان، مکتب هرات، شاهرخ، گوهرشاد، اقدامات فرهنگی، معماری هرات.

تمهید:

      گرچه هرات در بيشتر دوره هاي تاريخي به عنوان يكي از مهم ترين شهرهاي خراسان به شمار مي رفته، ولي دوران شكوفايي و اوج زيبايي آن مربوط به عصر تيموريان است. به­ويژه دوره صد سالة سلطنت شاهرخ، سلطان ابوسعيد و سلطان حسين بايقرا، اين شهر مركز تجمع دانشمندان و هنرمندان و محل رونق و شكوفاي هنرهاي چون كتاب سازي، مينياتور، تذهيب و خوش نويسي بوده است. عظمت و اهميت اين شهر در سرزمين خراسان و جايگاه علمي، ادبي، سياسي، اجتماعي آن آوازة جلال و جمال و ابُهت آن را در سرتاسر جهان آن روزگار پراكنده بود. در عصر تيموريان دارالسلطان هرات به صورت دارالعلم بزرگي در آمده بود و از اطراف و اكناف جهان طالبان علوم صوري و معنوي به آن كانون فرهنگ و ادب روي آورده بودند و در هر گوشة شهر گنبدهاي عظيم و مساجد و مدارس و خانقاه ها سر به آسمان برافراشته و در زير آن حلقه هاي درس و مجلس ادب و بحث و مناظره بر پا بوده است.[1]

پادشاهان و فرمانروايان تيموري بزرگترين مدارس، لنگرگاها، خانقاه ها، مساجد، دارالسياده، دارالشفاها، كتابخانه ها در اين شهر به وجود آورده بودند و در آن دوران هزاران دانشمند، سخنور، شاعر، نويسنده، هنرمند، نقاش، تذهيب كار و خطاط و موسيقي دان زبر دست و ماهر در آن شهر کار مي كردند. براي شاعران و نقاشان و ديگر هنرمندان بزرگ اين كانون عظيم هنري در تاريخ فرهنگ و تمدن خراسان آن زمان به نام مكتب هرات خوانده شده است.

        شاهان تیموری هرات علم دوست و تمدن خواه بودند و برای ساختن تمدن اسلامی در هرات و خراسان از هیچ تلاشی چشم پوشی نمی کردند. هر کدام از این سلاطین و قتی به قدرت میرسیدند وزرای کار آگاه و مدبّری را برای خویش می گماشتند و از سرمایه های انسانی و ظرفیت های که در سرزمین های اسلامی بود به نحوی شایستة استفاده می کردند. پادشاهان تيموري بر خلاف خود تيمور، فرمانرواياني شاعر مشرب، فرهنگ دوست و مشتاق علم و معرفت و كمال بودند. طي حاكميت آن ها تمدن و فرهنگ و هنر رونق فراوان يافت. در منابع از آنان به عنوان پادشاهاني دانشمند و نيز حاميان بزرگ دانشمندان و متفكران زمانشان ياد كرده اند. از جمله اين پادشاهان مي توان از شاهرخ نام برد. او هرات را پايتخت خود قرار داد و آن جا را پرورشگاه هنر ساخت. هرات در زمان او به درجة عظمت و اعتبار رسيد.[2]

      وقتي تيمور بر اين شهر استيلا يافت باروي آن را خراب كرد و بيشتر دانشمندان را به سمرقند كوچاند.[3] ولي دردورة شاهرخ دوباره اعتبار و مركزيت خود را باز يافت و در قرن نهم هجري (پانزدهم ميلادي) از بزرگترين شهرهاي خراسان به شمار مي آمد. در مدت كوتاهي از نظر آبادي و ادب و ثروت و جمعيت چند برابر ايام سلطنت پادشاهان غور و سلاطين كرت گرديد و مركزيتي علمي و هنري پيدا كرد؛ اين همه بر اثر پشتيباني شاهرخ و پسر هنرمندش بايسنقر پديد آمد. هرات در اين دوره وسعت يافت، ابنيه، كاخ ها، باغ ها و مساجد و مدارس متعددي در آن ساخته شده و مركز فرهنگي آن روزگار گرديد. تعداد مدارس و مراكز تعليمی در دورة تيموريان زياد بود.[4] چه آنان كه سلاطين و شاهزادگان بنا كرده بودند و چه آن هايي كه ديگر امرا و بزرگان تيموري مانند مدرسة گوهرشاد بیگم كه او اين مدرسه را در هرات ساخت و مدرساني در آن گماشت.

     سلاطین تیموری با رویکرد دینی در ساختن تمدن تلاش فراوان نمودند و به خراسان زمین و به خصوص هرات عزتِ تازه بخشید. این شاهان دلسوز و متمدن از شرایط فرهنگی هرات باستان به خوبی استفاده نموده و تأثیرات آن را در کار کرد های خویش به نمایش گذاشتند. جو اجتماعی هرات نیز تقاضای چنین کارکرد را از این خاندان داشتند، چون اکثر امراء تیموری پرورده همین آب و هوا بودند. آنان نیز حق تربیت درست شان را در این سرزمین بر آورده نموده و برای آباد کردن و مترقی ساختن هرات کار های اساسی را با جدّیت شروع نمودند. این روند پویا که منجر به کمال و شهرت هرات گردید از زمان شاهرخ شروع شده و تا شاه آزاد اندیش تیموری (سلطان حسین بایقرا) ادامه پیدا نمود.

 شاهرخ، طلوع ترقی و پیشرفت

      دوران زمامداری شاهرخ و فرزندان او در خراسان از حیث ترویج و گسترش هنر معماری و نقاشی و خط و کتابت و پرورش هنرمندان و معماران و خطّاطان و شاعران و حمایت از نشر و حفظ آثار آنان قابل توجه است. صوفیان با شریعتمداران آشتی کردند به گونة که بعضی از صوفیان عهده دار امور مردم شدند. دربارهای باشکوه متعلق به فرزندان و فرزند زادگان تیمور به دلیل علاقة  آنان به معماری و خوشنویسی و شاعری بهترین پناهگاه شاعران و هنرمندان شده و حاکمان نیز خود به شعر و شاعری می پرداختند و سخنوری به عنوان یک رسانة فرهنگی مهم در مبادلات سیاسی بود.[5] آزادی نسبی اندیشه در این دوره باعث گردید تا مذهب شیعه در حوالی هرات و به خصوص در سبزوار رشد اندک نماید و قیام های متعدد شیعی علیه ظلم وستم نشانة گسترش این مذهب بود که بعد از این دوره در حاکمیت صفویان به عنوان مذهب رسمی ایران به تثبیت رسید.[6] در معماری این دوره روح مذهبی حاکم، بیشتر در ساخت مساجد بزرگ و مدارس دینی  هرات، مشهد و یزد تجلی پیدا نمود و مساجد بزرگ ساخته شد.[7]

        شاهرخ شروع کننده فرایندی است که نتیجه اش تبدیل شدن هرات به شهر نمونة فرهنگی در دنیای اسلام است. دوران حکومت تقریباً نیم قرن وی (807 – 850) ه ق طلوع خورشیدی است بر تمامی گوشه های تاریک  تمدن فراموش شدة هرات. شاهرخ طریقة را پایه گذاری نمود که شاهان دیگر تیموری در تداوم آن حرکت کردند و به دستاورد های بی نظیرِ رسیدند. او ابتداء به ایجاد و آوردن امنیت سراسری در قلمرو وسیع حکومتش کوشید. به تمامی امرای محلی که تحت حاکمیت او قرار داشت فرصت داده شد در تلاش ترقی منطقة تحت آمریتش باشند. تأمین امنیت یک فکتور اساسی نزد شاهرخ به حساب می آمد.

در قدم دوم او برای جذب دانشمندان و اهل فکر و فن بسیار کوشاه بود و این طبقه مردمان نزد او خیلی احترام و اکرام می شد. او به خوبی پی به این مساله برده بود که رسیدن به کمال ترقی جز راه دانش نیست. به عالمان و صاحبان طریقت توجه می کرد و به آنان فرصت می داد تا در راه انتشار علم و آگاهی دینی تلاش نمایند و به مردم روحیة دینی همراه با آگاهی علمی بدهند، مردم را به علم آموزی و ارتقای فرهنگی تشویق می کرد. زمینه های بحث و مناظره علمی را خود او در موارد مختلف در دربار سلطنتی و جاهای دیگر مهیا می ساخت. مجالس شعر و شاعری را بر گذار می نمود و شاعران را بسیار قدر می گذاشت. شاهرخ عاشقانه به ترقی و ساختن تمدن می کوشید و سنتی از خود به یادگار گذاشت که جانشینان او نیز از آن به خوبی پیروی کردند.[8]

       شاهرخ در کنار تنظیم امور سیاسی و جهانداری قلمرو بدست آوردة پدرش به پایه گذاری تمدن اسلامی در هر گوشة از سرزمین تحت حاکمیتش کوشید. او به ساختن مظاهر فرهنگی و تمدنی مُصرّانه پرداخت و شهر هرات را به یک کانون فرهنگی و هنری تبدیل نمود. نه تنها بر هرات که مرکز حکومت او بود توجه داشت بلکه فضا را طوری بوجود آورده بود که تمامی شهر ها و مناطق که پرچم حاکمیت او در آن ها برافراشته است از ساخت وساز های تمدنی بدور نماند. مشهد، یزد، اصفهان از جمله شهر های است که یاد گار های فرهنگی دوره تیموریان و به خصوص شاهرخ در آن باقیست و به شهرت و اهمیت تاریخی این شهر ها افزوده است. به هر حال شروع حاکمیت شاهرخ فرصت تازة بود برای احیای مجدد خراسان و بویژه هرات که در تاریخ تمدن اسلامی از آن به قدر یاد می گردد.

1-             اوضاع فرهنگی عصر شاهرخ

       به دلیل آرام شدن اوضاع سیاسی و مدیریت قاطع شاهرخ میرزا، فرصتی دستگیر شد که در آن به رتق وفتق امور فرهنگی بپردازند، توسعه و پیشرفت فرهنگی در هرات، از دورة شاهرخ آغاز گردیده و در دوره های بعدی این توسعه با آزادی های نیز همراه شده است. شکوفایی فرهنگی سامانة را فراهم کرد تا آزاد اندیشی دینی و مذهبی نیز جای برای خود در امپراتوری تیموری تاحدی اندک باز کند و این تفکر نهادینه شود که علاوه بر مذهب حاکم مذاهب دیگر نیز حق آزادی داشته باشند.[9]

عصر شاهرخ در حقیقت گام نخستِ این پویایی فرهنگی بود و این جریان خلاّق هر چه از عمر شان می گذشت شکو فایی فرهنگی را در قبال داشت. سلاطین بعد از شاهرخ میرزا، نیز به صورت جدی از این جریان و اوضاع در حال بهبود فرهنگی حمایت می کردند. خوشبختانه بافت اجتماعی و فرهنگی هرات نیز پذیرای چنین یک فضایی بودند، زیرا فصول کهن تاریخ این سرزمین، روحیه تمدنی داشتند و از دکم اندیشی ها و تنگ نظری های افراطی بدور بودند. اینها در واقع عوامل بودند که عصر شاهرخ میرزا را به عنوان تولد دوبارة تمدن و فرهنگ در هرات ثبت تاریخ نمود. چنانچه در کتاب " تاریخ  ایران اسلامی" این دوره چنین وصف شده است:

       "دورة درخشان تیموری، یکی عصر شاهرخ 779 – 850 ه ق و دیگر عصر سلطان حسین بایقرا است. دوره های یاد شده از هر جهت، به عنوان یکی از دوره های ممتاز در تاریخ تمدن اسلام به شمار می آید. یکی از این ویژگی های منحصر به فرد عصر تیموری که سر آغاز تحول هنری بعدی در جهان اسلام، در زمینه هنر خطّاطی، تصویر سازی کتاب، جلد سازی و تذهیب است- توجه به هنر در قالب یک حرکت منطم و حساب شده و مدرسه ای است".[10]

       شاهرخ با به وجود آوردن آرامش و فضای گرم و پر ثمر فرهنگی در هرات توانیست خیلی از دانشمندان و صاحبان حرفه را مجذوب هرات کند و با آمدن این نیروی بشری، هرات آشنا با خیلی از سبک ها و مکتب ها در زمینه های ادبیات، معماری، نقاشی، سفالگری، و ده ها هنر دیگر شد. از هر جای دنیای اسلام و حتی کشور چین که در آن هنگام از طرف خاندان فرهنگ پرور "مینک" اداره می شد و امپراتوری عظیمی در شرق داشت، هنر پیشگان به هرات می آمدند و در ساختن تمدن و پویا سازی فرهنگ کار می کردند. این رابطه های تنگا تنگ و دو جانبه موجب امتزاج ارزش های فرهنگی و تمدنی شدند که به ارزش تاریخی هرات کمک زیاد کرد. این وضع به توسعهء فرهنگی و تجلی مظاهر تمدن در هرات منتهی شد و در نتیجه، هرات در تاریخ تمدن اسلام جایگاه ارزشمندی پیدا نمود. طوریکه در کتاب " ظهیر الدین محمد بابر شاه" چنین نگاشته شده است:

       "در این میان، شهر هرات به یکی از بزرگ ترین و با شکوه ترین شهر های خراسان تبدیل شد. این بزرگی، هم به لحاظ معماری و وسعت جغرافیایی بود، و هم به دلیل گرد آمدن شمار زیادی از هنرمندان و معماران. چنانچه ابیات ذیل نیز در وصف هرات آمده است.

     در خراسان هرا بهشت برین           شد به عهد معین دولت و دین

     شاهرخ پاد شاه هفت اقلیم             خلّد الله مّلکَهُ آمین".[11]

    این سند تاریخی به خوبی نشان می دهد که در زمان شاهرخ اوضاع فرهنگی هرات چگونه بوده است؟ و تا چه حد به کمال و توسعه انسانی و فرهنگی نزدیک شده بودند. شالوده های تمدن ساز را که شاهرخ در این ایام با متانت کامل پی ریزی نموده بود نیز نشان دهنده فضای سالم فرهنگی و پختگی آن است. با توجه به نظریة جامعه شناسی، که توسعه فرهنگی را در هر جامعه حاصل دو عامل اساسی میداند؛ یکی بستر اجتماعی باید از راه کسب دانش بایست بپذیرد که سنت اجتماعی و فرهنگ راکد نبوده و در یک فرایند پویا به نفع جامعه در حال تغیر است، البته این جریان دایماً به نفع جوامع نبوده بلکه بایست روند تغیر را بدرستی مدیریت کرد تا از کجی های احتمالی در امان ماند. دوم ارادة مدیران سیاسی است. این اراده وقتی توأم با عملکرد های جدی از جا نب این صاحبان قدرت (شاه) باشد دیگر توسعه فرهنگی به زودی سراغ کوچه ها، خانه ها و شهر های آن جامعه خواهد آمد.[12]

        با این تحلیل خوشبختانه در تاریخ تیموری و به خصوص عصر شاهرخ و بعد از او در جامعه هرات هر دو عامل به صورت موزون به کمک هم در راه توسعه فرهنگی و رسیدن به تمدن و جود داشت. هم اراده شاهرخ و دیگر سلاطین تیموری در این مسیر قرص و محکم بود و هم فضایی فرهنگی اجتماعی مردم هرات سزاوار توسعه فرهنگی و ترقی تمدن در آن ناحیه بود؛ لذاست که هرات را مرکز تمدن و فرهنگ اسلامی ساختند و امروزه یکی از افتخارات تاریخ تمدن اسلام است.

2-          شاهرخ و معماری اسلامی

       یکی از ویژگی های اساسی دورة تیموری که بر تمامی دستاورد شان روشنی افکنده است نقش بارز دین اسلام است و این مهم بدان ارزش خاص داده است. هنر اسلامی، فلسفه اسلامی، ادبیات و شعر با رنگ دینی، عمران اسلامی و معماری اسلامی همه و همه در عهد تیموری به مشاهده میرسد. طوریکه اشاره شد این تمدن که به صورت عملی و جدی شان از دوران شاهرخ شروع می شود از همان ابتدا نقش دین اصل و اساس این تمدن و فرهنگ بوده است. شاهرخ در مدت نزدیک به نیم قرن که حکومت کرد عمرانات زیادی را به یاد گار گذاشت که تاریخ تمدن اسلامی و تاریخ هرات بدان افتخار می کند. چون شاهرخ مرد دین مدار و مذهبی بود معماری های که در دورة او ساخته شده است همه نشان دهنده این موضوع است که شاهرخ چقدر به دین و ارزش های دینی ارج می نهاده است.[13] همچنان سلاطین بعد از او که در واقع جانشینان او است نیز از همین خط پیروی می کردند و در روشنی ارزش های دین اسلام دست به تمدن سازی و پویا سازی فرهنگی زدند. در کنار این ویژگی اساسی که در تمامی ابعاد و مظاهر فرهنگ و تمدن عصر تیموری هرات دیده می شود از خصوصیات فنی و کاربردی دیگری نیز برخوردار بوده است. طوریکه در تاریخ افغانستان در دورة تیمور و تیموریان چنین اشاره گردیده است:

"درمعماری این دوره می توان ویژگی ها و خصوصیات را چه در عمرانات عصر شاهرخ و چه در دورة سایر شاهزادگان تیمور چه در هرات و چه در سمرقند و بخارا مشاهده کرد:

1.                  مراعات کامل تناظر در طرح افتاده در یک محور و حتی در هر دو محور

2.                  استعمال رنگ به وفرت تمام، خاصتاً در کاشی کاری ها

3.                  استعمال کاشی در سطح عالی و استفاده از کاشی معرق

4.                  کشف رنگ های آبی و لاجوردی

5.                  ابتکار ساختن استوانه طویل (ساقه) برای گنبد

6.                  ساختن گنبد های دو پوش و سه پوش

7.                  استفاده از ساحه تمول (متک دامنی یا شکنج)

8.                  استقاده از رسم الخط های گوناگون در معماری و کاشی کاری

9.                  اعمار ایوان های مرتفع در آبدات این عهد

10.              استفاده از مناره های تزئینی در دو طرف ایوان ها

11.              استفاده از نقاشی در معماری".[14]

        با این حال شاهرخ نه تنها رنسانس معماری و هنر را در هرات بوجود آورد بلکه او ابداعات تازة داشت که در شکوفایی هر چه تمام تر صنعت معماری در آن عصر کمک شایان نمود. معماری بجا مانده و کم شناخته شده دورة شاهرخ که میراث گرانبهای از تاریخ معماری و عمرانی خراسان می باشد می توان در چند دستة بزرگ تقسیم بندی کرد که البته شرح و توصیف اکثر این معماری ها در بخش چهارم این نوشته خواهد آمد و در این جا صرف به تقسیم آن در دسته های بزرگ اکتفأ می کنیم.

1.                  بناهای رفاه عامه: در این دسته آبدات، رباطها، کاروان سراها، ذخایر آب، پل ها، حمام های عمومی، شفاخانه ها (بیمارستان) و بازار ها را شامل می شود.[15]

2.                  بناهای مذهبی و آموزشی: این دسته شامل مساجد، مدارس، مقابر و زیارت می شود که در دورهء شاهرخ و دیگر شاهان تیموری بعد از شاهرخ به لحاظ دینداری این سلاطین از جلال و شکوه خاص بر خوردار بود. در قسمت ساخت این عمارت ها به صورت بزرگ و مجلل هر کدام از شاهان تیموری تلاش می کردند، زیرا این عمارت های مذهبی است که مظاهر دینی یک جامعه را نشان میدهد. در قدم دوم اینکه مساجد و عمارت های مذهبی دیگری، که در این دوره بسیار بزرگ ساخته می شده یک نوع ضرورت و تقاضای مردمی نیز بوده است. مثلاً مسجد جامع را که می ساختند باید به اندازهء بزرگ در نظر می گرفتند که در یک وقت تمامی مردمان که در نزدیکی آن مسجد زندگی می کردند باید به راحتی در آن، جا می شدند. در این قسمت مدرسه گو هرشاد، مسجد جامع گوهرشاد و گنبد آرامگاه گوهرشاد نمونه های این دسته اند.[16]

3.                  بناهای سلطنتی و تفریحگاه ها: در این صنف بناهای چون قصر ها، باغها و محلات تفریحی شامل است. اما از عمارت های تفریحی و سلطنتی دوران شاهرخ و شاهان  دیگر تیموری آثار زندهء باقی نیست که از آن نام ببریم و یا در مورد آن تحلیلِ داشته باشیم؛ صرف ادعای تاریخ است که سلاطین تیموری دارای بارگاه ها و عمارت های سلطنتی بوده است.[17]

4.                  حصارها و بناهای دفاعی و جنگی: تجربة جنگی که شاهرخ میرزا داشت و موقعیت جغرافیای شهر هرات که در زمین مسطح قرار دارد هر دو سبب گردید دیوار های استحکامی و دفاعی را برای دفاع از هرات بوجود بیاورد. نظر به شرایط نظامی و سیاسی آن روز هرات نیز ضرورت مبرم بود تا هرات را با این حصار ها و حفر خندق از تحاجمات نظامی دشمن در امان نگهدارد.[18]

      "برج هایی که درقلعه ها و حصارها برای محافظین شهر ها اعمار گردیده بود عبارت بودند از: برج شاه کریم بیگ درمحله قَطیبه چاق، برج قَزَقلُغ یا خواجه عبدالله انصاری، برج خاکستر یا خاک برسر و برج فیل خانه که بر سر این برج ها توپ های نصب شده بود. اطراف دیوار شهر، خندق به عرض چهارده متر کشیده شده بود".[19]

       قلعه ها و استحکامات نظامی که در دورة شاهرخ ساخته شد بدرستی شهر هرات را از هجوم دشمن حفظ می کرد و به ساکنین شهر نوعی آرامش میداد تا در شهر که دارای برج های محافظتی است با آسایش تمام به امور روز مرة شان بپردازند.   

 نقش گوهر شاد در گسترش تمدن هرات

      زمانی از شکوفایی تمدن در هرات صحبت به میان می آید مشکل است از کنار کارکرد ملکة شاهرخ (گوهرشاد بیگم) بی خبر بگذریم و نقش آن را در این گسترش فرهنگی در نظر نگیریم. او در واقع به عنوان مشاور و وزیر شاهرخ در کنار شوهرش نقش سازنده و ارزنده داشت. این زن نیکو کار، ثروتمند، ادب دوست، هنر پرور، با وقار، خردمند، با احتیاط و با سیاست، تمام هم و غم شان توسعه تمدن و فرهنگ هرات بود. او مشوّق خوب بود برای شوهرش در جهت جهانداری و پیشرفت قلمرو تحت حاکمیتش نه در راستایی حمله بر سرزمین های جدید و جدال های بی مورد در قبال آن ها. گوهر شاد خاتون همواره عاشق ادبیات، شعر و شاعری بود، وی شاعران را عزت زیاد قایل بود و به آن ها بذل های شاهانه می کرد. همین طور معماران، هنرمندان، اهل فن، نقاشان، نویسندگان و همة آنانکه در راه ترقی هرات می توانستند کاری نمایند مورد حمایت این خانم متمدن قرار می گرفتند. او برای همیشه به زبان فارسی حرف می زد و این زبان را در دربار سلطنتی به زبان رسمی تبدیل کرده بود.[20] 

      تحت حمایت او علاوه بر زبان فارسی، فرهنگ خراسانی نیز به عنصر اصلی در دربار تیموریان ارتقاء یافت. او و همسرش سلطان شاهرخ تیموری، نوعی رنسانس فرهنگی، از طریق حمایت بی‌دریغ خود از هنر و جذب هنرمندان، معماران، فیلسوفان و شاعران به دربار خود بوجود آوردند. عبدا الرحمن جامی یکی از مشهور ترین هنرمندان بود که تحت حمایت ایشان قرار گرفت. گوهرشاد به تاریخ و ادبیات علاقه‌مند بود و مهری هروی، شاعره نامدار قرن نهم، مصاحب و ندیمه او بود.[21]

     گوهرشاد سخت علاقمند به توسعه فرهنگی هرات بود و رسیدن به این آرمان را در دانش پروری و علم آموزی میدانیست، وی مدارسِ زیادی را ساخت و در پویایی آن از هیچ سعی فرو گذار نکرد. گوهرشاد بیگم مردم را به این کانون ها فرا می خواند و در زمان او از اهل علم استقبال فراوان می شد. با علم آموزان رفتار خوب صورت می گرفت و به علم آنان ارج قائل بود. حمایت از مدرّسان و معلمان اولویت کاری دوره شاهرخ و گوهرشاد را تشکیل می داد؛ لذا علم در این عصر از جایگاه والای بر خوردار بود. این احترام به علم و دانش از جانب این ملکه و شوهرش توانست در عرض کمتر از نیم قرن رنسانس تمدن را در هرات بوجود بیاورد. همین طور در سایر عرصه ها نیز گوهرشاد یکی از بانیان و حمایت کنندگان اصلی جریانهای ترقی طلب در هرات بود. او روحیه پشتبانی از توسعه فرهنگی و رسیدن به آبادی خراسان و تجربه نمودن کمال تمدن را در میان تمامی امیران و حکمروایان شوهرش بوجود آورده بود. شاهرخ در حقیقت تحت تأثیر اندیشه مترقی و متمدن زنش قرار داشت و هر وقت که او را سستی و غفلت فرا می گرفت این گوهرشاد بود که وی را دو باره در این راه نیرو می بخشید و اراده اش را قوی تر از پیش می ساخت. گوهرشاد یگانه زن آن روزگار هرات است که چنین نقش موثرِ را در گسترش و ارتقاء تمدن در هرات به صورت خاص و در تمامی قلمرو امپراتوری تیموری به صورت عام دارا بوده است.  

 

1-             گوهر شاد و معماری های ماند گار

    گوهرشاد به معماری علاقة شدید داشت و در کنار سلطان شاهرخ شوهرش یادگار های گرانبهای از معماری دورانش را به جا گذاشته اند. این زن عمران خواه، به مظاهر تمدن اسلامی در هرات و خراسان توجه اساسی داشته است و آن را در عمارت ها و بناهایی عظیم و ماندگاری به دل جغرافیای این سرزمین به یاد گار گذاشته و امروزه یکی از افتخارات جهان اسلام به شمار می آید.[22]

    از آثار و بناهای خیریه‌ که توسط گوهرشاد خاتون بنا شد، مسجد جامع، مدرسه و خانقاء شهر هرات و مسجد جامع  مشهد در ایران بیش از همه اهمیت دارند که در هر دو شهر به نام آن بانوی نیکنام به "مسجد گوهرشاد" موسوم و مشهور می‌باشند و از شاهکارهای هنر معماری و کاشی کاری قرن نهم هجری به شمار می‌روند. همچنین او آثار ارزندة در حرم امام رضا و اطراف آن پدید آورد، از جمله دو رواق "دارالحفاظ" و "دارالسیاده" را بنا کرد. معمار این دو رواق و دو مسجد در هرات و مشهد، قوام الدین شیرازی بود.[23]

     "مسجد جامع گوهرشاد در شمال شرق مدرسه گوهرشاد واقع و از حیث  ساختمان شبیه مدرسة موصوف بوده با این تفاوت که مدرسه دارای چهار منار و مسجد جامع دارای دو منار که به طرف راست و چب هر دو شبستان ها ساخته شده بود. امر آبادی مسجد جامع گوهرشاد که ساختمان نهایت زیبا و مقبول داشت بعد از اعمار مدرسه موصوف در سال 809 ه ق داده شده و کار آن آغاز شد".[24]

      مدرسه و خانقاء گوهرشاد در شهر هرات یکی دیگر از بناهای است که به امر گوهرشاد بیگم و در زمان حیات وی ساخته شده است. این بنای عظیم و مهم تاریخی که در بعضی منابع بنام (بیت المغفره) آمده است و اکنون خرابة از آن در شهر هرات باقی است در میان مردم هرات بنام گنبد سبز مشهور است. اعمار این مدرسه به امر گوهرشاد آغا شروع و در سال 836 ه ق در عهد شوهرش به اتمام رسید. آرامگاه برادر گوهرشاد امیر صوفی ترخان، آرامگاه بایسنقر و همین طور آرامگاه شاهرخ و گوهرشاد در این مجموعه قرار دارند.[25]

      "این مدرسه مجلل دارای چهار مناره بود که از چهار گوشة آن سر برافراشته بود، در قسمت غربی آن ایوان بلند جهت نماز خواندن طلاب ساخته بود به طرف راست و چپ این ایوان در ایوانچه های خورد دیگر نیز وجود داشت. به طرف شمال و جنوب مدرسه اتاق های متعدد و در وسط اتاق ها صنف بزرگ برای تدریس و مطالب و موضوعاتی که طلبه ها می خواستند بحث کنند درست شده بود. این اتاق ها دو طبقه بودند. در حصه وسط راهرو، سکویی مسدسی شکل بود که از آن دو دروازه به طرف شرق و غرب و دو دروازه به طرف شمال و جنوب باز شده بود. در بیرون دروازة شرقی ایوان بزرگی بود که درگاه مدرسه نامیده می شد. به طرف چپ و راست این ایوان دو ایوانچه خورد دیگر تحتانی و فوقانی وجود داشت که از فاصله بسیار دور دیده می شد. دروازة جنوبی آن به شبستان بزرگ یا مسجد زمستانی و دروازه شمالی آن به راهرو سراچة آرامگاه بایسنقر فرزند سوم شاهرخ باز می شد. بین صفه شمالی و گنبد سبز منظور مدرسه گوهرشاد آغا حَویلی (حیاط) بزرگی بود که در آن برای متولیان و حافظان جای بود و باش درست شده بود".[26]

       "تمام این منارها و عمارات زیبا و گلدسته ها و گنبدها، رواقهای بلند و دیوارهای ضخیم آن از بیرون با کاشی های هفت رنگ منقش و به خط ثلث نهایت زیبا و آیات قرآنی مزین و داخل ایوان و شبستان طرح های به آب طلا و لاجورد در کمال مهارت نقاشی شده بود در وسط حویلی (حیاط) مدرسه حوض مربع شکلی که از آب جوی اِنجیل (نام محلی در نزدیکی شهر هرات) پر می شد وجود داشت".[27]

      از جمله بناهای ماندگاری که در عهد گوهرشاد آغا ساخته شده یکی مسجد گوهرشاد در مشهد و در کنار حرم مطهر امام رضا علیه السلام است که به امر این زن فرهیخته اعمار گردیده است. این مسجد همانند دیگر عمارت ها و بناهای که در دوران وی ساخته شده، زیبا و جذّاب است و از هنر های معمول و رایج آن عصر در ساخت آن کار گرفته شده است. کاشیکاری ظریف و منقش و مزین با آیات قرآنی از جمله کار های تزئینی است که در این مسجد بزرگ بکار رفته و به زیبای اش افزوده است. موقعیت جغرافیای مسجد گوهرشاد به نقل از برنارد اوکین در کتاب "معماری تیموری در خراسان" اینگونه ذکر گردیده است:

      "شرقیها بر تربت مقدس و روضهء منور داخلاً فیها و غربیها به شارع عام و رباطی که بانی آن جناب مغفرت مأب آصف صفات خواجه نظام الملک ابن خواجه حسنعلی طوسی است و دکاکین جناب مرحوم، شمالیها منتهی شود به بازارچه که وقف مسجد جامعه و اراضی که معاً وقف مسجد مذکور است و جنوبیها به اراضی وقف مذکور و شارع عام".[28]       

      همانند این چند بنای که از آن به اختصار ذکرِ به میان آمد بسیاری از نمونه‌های بدیع معماری دوره تیموری به خصوص شاهرخ و گوهرشاد در هرات و خراسان بزرگ هنوز باقی است و امروزه آثار معماری، مینیاتوری و کتب خطی، آثار خوش نویسی و دیگر هنر های صناعی به جا مانده از آن دوران، از ممتاز ترین آثار هنری در جهان اسلام محسوب می‌شوند. ماندگار بودن این بناها و عمارت ها در دل تاریخ و جغرافیا تضمین کننده یاد و خاطره بزرگانِ تاریخ سرزمین ماست که همواره و در درازای تاریخ نام شان به نیکی یاد می گردند. ملکه گوهرشاد تنها زنی است که با یافتن فرصت در آن عصر طلایی نام نیک و شخصیت عالی منشانه اش را در اوراق تاریخ تمدن اسلام ثبت جاودانه نمود و این را به تمامی مردان عالم فهماند که زن مسلمان می توانند در چارچوب ارزش های دین اسلام و پارادایم فرهنگ شرقی همانند مردان راست قامت و درست کردار خدمات ارزندة به بشریت تقدیم نماید. کار کرد های این زن اسوه در تاریخ تمدن اسلام الگوی خوبی است برای تمامی زنان عالم و بویژه زنان باایمان و تمدن خواه اسلامی.

2-             گوهر شاد و وضعیت زنان در عصر تیموریان هرات

       گوهرشاد به عنوان زنِ اول امپراتوری شاهرخ همچنانکه در راستای توسعه فرهنگی و پیشرفت تمدن و بهبود اوضاع عمومی کارآئی موثرِ داشته است نقش ارزنده در بهینه سازی وضعیت زنان نیز بازی می کرده است.[29] اما جو عمومی و ناشی از سنت های کهن جامعه که متأسفانه همراه با ارزش های دینی خلط شده و ظاهراً جدایی ناپذیر گردیده بود انگیزه علم دوستی گوهرشاد آغا را نیز در مورد زنان تحت فشار قرار میداد. او نمی توانست بر خلاف جریانِ که در جامعه رایج بود شنا نماید زیرا بر چسپ های انحرافی یقیناً دامن این بانوی فرهنگ پرور را می­آلایید و تهمت بی دینی را به آن می­زدند. روحیة جمعی به عنوان فرهنگ کلی در جامعه کهکشان هفت رنگی بود از رنگ ظاهرِ دین، عرف و سنت های به جا مانده از دوره های پشین، خرافات و هنجار های بی ارزش که گذشتن از آن به قیمت بی غیرتی شخص محاسبه می­شد.

      عصبیت های جنسی که در قالب و سیستم نظام فئودالی بر جامعه حاکمیت قاطع داشت این اجازه را به زنان نمیداد که تحصیل نموده و فعالیت های فرهنگی و اجتماعی نمایند. زنان اکثراً باید در خانه می بودند و در کنار امور منزل به کار در مزرعه نیز می پرداختند. روح عمومی جامعه این ظرفیت را در خود نداشت که زنان به صورت عمومی تعلیم داده شوند و بعد به کار های اجتماعی مصروف گردند.[30]

        اوضاع منجمد اجتماعی و برداشت های کور کورانه در ارتباط به زن که تاریخ بسیار طولانی در شرق و فرهنگ های شرقی دارد جو فرهنگی هرات را نیز در آن عصر در این زمینه تحت تأثیر خویش قرار داده بود. با آنکه اکثریت قاطع ساکنان هرات مسلمان بودند و واضح است که دین مبارک اسلام در زمینه های تعلیم و فعالیت های فرهنگی و پیشرفت تمدن به زن و مرد توصیه های اساسی دارد و زنان را هیچگاه از این نعمت الهی محروم نکرده بلکه تشویق نیز نموده است؛ اما باز هم فضای عمومی ناشی از عوامل که در فوق اشاره شد طوری بود که بایست زنان از این عرصه بدور نگهداشته شوند. این جو، با تأسف نیمی از جمعیت هرات و خراسان را به رکود اجباری رو به رو کرده بود و زنان محکوم به این حالت بودند که حتی گوهرشاد آغا که بانوی متمدن و فرهنگ پرور عصر خودش بود نیز در مقابل چنین روند، کاری را از پیش برده نمی توانستند. یا او نیز خودش تحت تأثیر چنین برداشت و اندیشه قرار گرفته بود، که زنان صرف برای خانه داری است و کار دیگری در جامعه نباید به آنان سپرده شود.

       به هر حال آنچه از منابع تاریخی بدست می آید این است که زن در عصر تیموری و بویژه دوره شاهرخ و گوهرشاد از جایگاه آنچنانی بر خوردار نبوده و برای زنان فرصت شکوفایی نبوده است و آن هم علتش در درون فرهنگ حاکم بر بستر جامعه بوده است. جهت روشن شدن موضوع و درک بهتر آن استناد به کتاب افغانستان در مسیر تاریخ می کنیم؛ این کتاب راجع به وضع اجتماعی هرات و اوضاع زنان در آن زمان چنین اشاره می کند:

     "البته در طی مراحل تحصیلی آزادی مباحثه و انتقاد و اظهار عقیده معدوم بود، کتب معیّن تدریس می شد و به کلام قُدما قناعت می گردید، گفتار مشایخ و تاویلات مذهبی در جای منطق و استدلال نشسته بود، و از تعلیم و با سواد شدن زن جلوگیری می شد. جلال الدین دوانی دانشمند مشهور همین دوره در کتاب معروف خود (اخلاق جلالی) راجع به زن زیر عنوان لُمعهء سوم در سیاست اهل می نوشت که شوهر، خودش را در نظر زن مهیب نماید تا از اطاعت اوامر و نواهی او تهاون نکند... اگربه محبت زن گرفتار شود از او مخفی نماید ... در امور کلی با زن خود مشوره نکند و زن فرزند دار و زن بیوه و زن متمول را نکاح ننمایند. این نوشته موقف زن را در آن زمان نشان میدهد که چگونه در بند و قیود بود".[31]

اما در مورد زنان شاهان تیموری آزادی وجود داشتند. خیلی از زنان تیموری می توانستند بدون جاه طلبی در امور سیاسی و عمارت سازی فعالیت نمایند به طور مثال می توان از مه پری خاتون، همسر علاء الدین کیقباد، سازندة پنج کاروانسرا و مجتمعی بزرگ در کیسری یاد کرد.[32] 

نتیجه:

کاوش علمی تاریخی در برهة زمانی سلطنت تیموریان هرات روشن کنندة بسیاری از مطالب و موضوعات اساسی مرتبط به تاریخ تمدن اسلام است. از جمله شکوفای تمدن و فرهنگ هرات به­ویژه در عرصة معماری در هراتِ عصر شاهرخ پایه گزاری شده است و در امتداد زمان در دوره های بعدی سلاطین دیگر این خاندان به صوب هر چه پیشتر ترقی به پیش رفته است. در این توسعه و شکوفای فرهنگی نقش گوهر شاد بیگم چنانچه در متن مقاله آمده اساسی بوده است. با توجه به این داده های تاریخی این پژوهش بدین نتیجه دست یافته است.

1.      شکوفای فرهنگی هرات در دورة تیموریان مدیون اراده قاطع و مدیریت سالم شاهان تیموری بوده است. این ترقی شامل ابعاد مختلف تمدن اسلامی است مانند معماری، نقاشی، توسعه علمی به خصوص در رشته های ریاضی و ستاره شناسی.

2.      نگاه شاهان تیموری در ارتباط به ترقی و توسعه فرهنگی هرات در پارادایم دینی کارایی داشته است. این نوع نگاه در تمامی از مظاهر فرهنگ و تمدن این دوره به­وضوح قابل مشاهده است. نمونه مثال آن مصلای هرات، قبور بزرگان هرات، مسجد جامع و مدرسه گوهرشاد و ... است که تا کنون نیز پابرجاست.

3.      توجه و ارج قایل شدن به بستر تمدن ساز و آموزش نیروی انسانی در جهت ارتقای فرهنگ و تمدن اسلامی نکته بارز است که شاهان تیموری و در ابتدا شاهرخ بدان توجه نموده است.

4.      تأثیر گذاری شاهرخ از مدنیت پروری و مدیریت غیر رسمی گوهرشاد بیگم یکی از نکته های است که این تحقیق به عنوان نتیجه بدان رسیده است. این زن مدبر و علم دوست و فرهنگ نواز در تمامی عرصه های ترقی و پیشرفت هرات در دوران شوهرش (شاهرخ میرزا) نقش اساسی داشته است. معماری های ماندگار در هرات و در مشهد یاد گار کنش معطوف به هدف والای این زن را نشانگر است.

منابع:

1.      اسفزاری، معین الدین محمد زمچی، روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات، مصحح محمد کاظم امام، تهران، دانشگاه تهران،1338.

2.      اعتمادی، سرور گویا، آبدات نفیسه هرات، کابل، نشرات انجمن جامی، مطبعه معارف، 1339.

3.      اوکین، برنارد، معماری تیموری در خراسان، ترجمهء علی آخشینی،بنیاد پژوهش های اسلامی، مشهد، 1386

4.      بابر، محمد ظهیرالدین، بابر نامه، ترجمه عبدالرحیم خان، طبع بمبی، 1380.

5.      بارتولد، الغ بیک و زمان وی، ترجمه حسین احمدی پور، تهران، انتشارات و کتابفروشی چهر، 1312.

6.      بلاذری، احمد بن یحی بن جابر، فتُوح البلدان، ترجمه، مقدمه و تحشیه، محمد توکل، بی جا، نشر نقره،1367.

7.      بهره، ولی شاه، هرات نگین خراسان، انتشارات احراری، هرات، چ2، 1391.

8.      بیهقی، ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی، تاریخ بیهقی، تصحیح علی اکبرفیاض، تهران، علم، 1384.

9.      تتوی، احمد بن نصراله و قزوینی، آصف خان، تاریخ الفی (تاریخ هزار سالة اسلام)، جلد 7 و 8 ، مصحح غلامرضا طباطبائی مجد، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1382.

10.  توین بی، آرنولد، تاریخ تمدن، ترجمه یعقوب آژند، تهران، انتشارات مولی، چ2، 1366.

11.  جرجی، زیدان، تاریخ تمدن اسلامی، ترجمه ونگارش علی جواهرکلام، تهران، امیرکبیر،1386.

12.  جعفریان، رسول، تاریخ ایران اسلامی، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه ی معاصر، تهران، 1377.

13.  جعفریان، رسول، اطلس شیعه، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1387.

14.    حافظ ابرو، عبداالله بن لطف الله، زبدة التواریخ، مصحح سید کمال جوادی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى‏، 1380.

15.    حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان، کابل، انتشارات بیهقی، 1346.

16.    حبیبی، عبد الحی، هنر عهد تیموریان، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1354.

17.    حبیبی، عبدالحی، ظهیرالدین، محمد بابر شاه، کابل، موسسه انتشارات کتاب بیهقی،1351.

18.  حصاری، عبد الباقی، تاریخ افغانستان در دوره تیمور و تیموریان، کابل، انتشارات امیری،  بی تا.

19. خواندمیر، خلاصة الاخبار، به اهتمام سرور اعتمادی، بی نا، کابل، 1345.

20.  خواندمیر، غیاث الدین بن همام الدین، حبیب السیر، با مقدمه جلاالدین حمائی، انتشارات خیام، تهران، بی تا.

21.  سمرقندی، کمال الدین عبدالرزاق، مطلع سعدین و مجمع بحرین، مصحح عبدالحسین نوایی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1383.

22.  غبار، میرغلام محمد، افغانستان در مسیرتاریخ، کابل، انتشارات میوند، بی تا.

23.  فکوری، علی، مقدمه تاریخ نامه هرات، کابل، میوند، 1368.

24.  نرشخی، ابوبکر محمد بن حعفر، تاریخ بخارا، ترجمه ابونصر احمد بن محمد قبادی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1351.

25.  نوایی، عبدالحسین، رجال کتاب حبیب السیر، تهران، انجمن آثار و مفاخرفرهنگی، 1379.

26.  هروی، سیف بن محمد سیفی"پیراستة تاریخ نامة هرات" به کوشش محمد آصیف فکرت، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، 1381.

27.  وثوقی، منصور و نیک خلق، علی اکبر، مبانی جامعه شناسی، انتشارات سمت، تهران، 1378.

28.  یزدی، شرف الدین علی، ظفرنامه تیمور، تهران، امیرکبیر، 1336.



[1] - اسفزاری، مقدمه ج2، ص 24.

[2]- همو، مقدمه ج2، ص 25.

[3] - خواندمیر، ج3، ص 431.

[4] - همو، ج3، ص 555.

[5] - اسفزاری، مقدمه ج2، ص 27.

[6] - جعفریان، رسول، اطلس شیعه، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1387، ص 272.

[7] - اسفزاری، مقدمه ج2، صص 28 و 29.

[8] - همو، مقدمه ج2، صص 33- 37.

[9] - سمرقندی، کمال الدین عبدالرزاق، مطلع سعدین و مجمع بحرین، مصحح عبدالحسین نوایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات  فرهنگی، تهران، 1383، ج3، صص 18 و 19.

[10] - جعفریان، رسول، تاریخ ایران اسلامی، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه ی معاصر، تهران، 1377، دفتر سوم،  ص 300.

[11] - حبیبی، عبدالحی، ظهیرالدین محمد بابرشاه، انتشارات کتاب بیهقی، کابل، 1351،  ص 290.

[12] وثوقی، منصور و نیک خلق، علی اکبر، مبانی جامعه شناسی، انتشارات سمت، تهران، 1378  ص 86.

[13] - اسفزاری، مقدمه ج2، صص 28 و 29.

[14] - حصاری، ص 315.

[15] - اوکین، برنارد، معماری تیموری در خراسان، ترجمهء علی آخشینی،بنیاد پژوهش های اسلامی، مشهد، 1386، صص 42، 44، 46، 47 و 49.

[16] - همو، صص 50، 53 و 57.

[17] - همو، صص 35- 39.

[18] - همو، ص 41.

[19] -  حصاری، ص 330.

[20] - اسفزاری، مقدمه ج2، ص 35.

[21] - حبیبی، هنر عهد تیموریان، ص 76.

[22] - خواندمیر، خلاصة الاخبار، به اهتمام سرور اعتمادی، بی نا، کابل، 1345، صص 16- 17.

[23] - اوکین، صص 237، 313 و 314.

[24] - حصاری، ص 322.

[25] - اوکین، ص 314.

[26] - حصاری، صص 320 و 321.

[27] - حبیبی، هنر عهد تیموریان، ص 92.

[28] - اوکین، ص 237.

[29] - بهره، صص 52 و 53.

[30] - حصاری، ص 437.

[31] - غبار، جلد1، ص 290.

[32] - اوکین، ص 172.

تبرغنک سبز...
ما را در سایت تبرغنک سبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0798482312o بازدید : 147 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 2:53