نابرابری و شکاف مخوف طبقاتی در افغانستان

ساخت وبلاگ

نابرابری و شکاف مخوف طبقاتی در افغانستان

نا برابری های اجتماعی در زندگی انسان ها ظاهراً طبیعی به نظر می رسد، اما این موضوع بیشتر ناشی از ساختار ها و ایجاد فرصت ها است، تا منشأ طبیعی. در دنیای جدید و نظام های جدید در کنار اینکه فردیت افراد نقش بارز در خلق و از بین بردن نابرابری ها دارد، زمینه ساز اصلی نابرابری ها در جامعه، سازمان های مدیریتی آن است. زیرا نظام ها هستند که برای افراد فرصت ایجاد می کند تا آنان رشد و توسعه نمایند و نیز همین نظام ها هستند که فرصت ها را از مردم می گیرند و سبب نابرابری های شگفت انگیز اجتماعی می شوند. ساختار های متعادل در یک جامعه مهیا کنندة فضای برابر برای زندگی افراد است. در چنین ساختار، نقش نهاد دولت به عنوان مدیران برنامه ریز و تعبیه کنندة امکانات رفاهی در جامعه خیلی ارزنده و قابل ملاحظه است. جوامع می توانند به سوی رفاه گام های اساسی بردارند که از میان بردن نابرابری ها و توزیع برابر امکانات در جهت آماده نمودن زمینه های رفاهی مردمانش، از جانب دولت به حیث هدفی جدی مورد نظر باشد. نظام های که با نگاه خودی و بیگانه و تعصب آلود در برابر شهروندان قرار دارند هرگز قادر به ساختن بنیاد های توسعه همگانی در جامعه نخواهد شد. لذا در دنیای مدرن امروزی چشم انداز توسعه و ترقی و از میان بردن نابرابری های غیر انسانی در جامعه از طرف دولت ها ترسیم می گردد و چارچوب متعادل نهاد سیاست و تصمیم گیری می تواند شکاف های طبقاتی نا برابر را در جامعه کاهش دهد.

افغانستان در پانزده سال گذشته فرصت های فراوان بدست آورد. تغییرات اساسی و بنیادین در نهاد دولت، بوجود آمدن روحیه جمعی جدید در قبال حکومت و دولت داری با مدل دموکراسی، ارتباطات گسترده با کشور های جهان و به خصوص دنیای متجدد غرب. کمک های سرسام آور و بی پیشینة جامعه جهانی، ایجاد امید برای زندگی در افغانستان و تقویت نیروی بشری از در های مکاتب و دانشگاها، همه فرصت عظیم بود که در اختیار افغانستان قرار گرفت. به میان آمدن فضای امن در دهة گذشته زمینه ساز خیلی از پیشرفت ها در کشور شد. سرمایه گزاران زیادی علاقه گرفتند تا در افغانستان سرمایه گذاری نمایند. کار و اشتغال زایی ها در سراسر کشور رونق یافت. امید در زندگی مردم پیدا شد و تلاش برای بهبود زندگی در افغانستان بزرکترین دغدغة مردم را شکل می داد. مردم خود جوش و با داریت خود شان تلاش می کردند کار و شغلی را سر و سامان ببخشند و در رشد کشور سهم داشته باشند. دقیقا در مقابل پیدایش این رویکرد مثبت مردم در تمام مناطق کشور، دولت وقت، کار اساسی و حمایت های آنچنانی که شایستة رفاه مردم باشد نکرد. فرصت های بی شماری در دست مدیران ارشد و تصمیم گیرندگان اصلی این سرزمین بود اما در راستایی توسعه همه جانبه کشور کاری صورت نگرفت. بلکه از فرصت ها استفاده های سؤ شده و در فضای کاملا خویش خوری های سیستماتیک، سبب گردیدند تا نا برابری ها را در کشور بیشتر از پیش پایه گذاری نمایند. گزارش اخیر وزارت محترم اقتصاد از رفاه عامه در افغانستان شاهد اصلی این همه نابرابری هاست. گستردگی نابرابری و عمق این مسأله آنقدر در افغانستان قوی است که به صورت بسیار آشکار در چهرة زندگی این مردمان مشاهده می شود. عدة اندک و انگشت شمار هستند که کمبودی را در زندگی اصلاً نمی شناسند. اساساً نمی دانند کمبودی امکانات چیست؟ تفریح این تیپ مردمان بیچ ها با ریکستان های گرم سیدنی، کوه پایه های سر به فلک کشیدة پر از برف سویزرلند، سواحل آرام و مملو از امکانات دوبی، هوتل های گران قیمت سنگاپور، تفریح در پارک طبیعی وانکوور، سفر های پر زرق و برق و مشحون از تفنن مکه و مدینه و کسب لقب حاجی شکل می دهند. اما 98% درصد از مردمان این ملک اصلاً نمی دانند امکانات چیست؟ امکانات رفاهی زندگی را در لقمه نان خشک و سرپناه محقرانه جستجو می کنند. فکر می کنند زندگی همین است که از صبح تا غروب جان بکنیم و آخر روز سه صد افغانی را بدست بیاوریم و از آن پول چند قرص نان بگیریم. حتی بدست آوردن  همین سه صد افغانی هم همه روزه نیست، شاید هفته سه روز شاید هم هفته دو یا چهار روز؟! درصدی قابل ملاحظة در این کشور زندگی می کنند که اساساً سرپناهی ندارند و حتی در این زمین خدا، جای پای ندارند که لحظة با اختیار و اطمینان خویش بر روی آن ایستاده شوند. داشتن یک سرپناه برای خیلی از مردم آرزوی بهشت وارانة هست که صرف با خود دارند. هستند خانواده های زیادی در شهر کابل که اصلاً بچه های شان نمیدانند طعم گوشت گوسفند یا گاو چگونه است؟ شکم اینها جز کچالو و نان خشک با چیزی دیگری آشنا نیستند. نمی دانند میوه های زیادی در طبیعت وجود دارد، فکر می کنند همین سیب خراب شده میدان وردگ که قیمت هفت کیلویش گاهی از قیمت کچالو پاینتر است اول و آخر میوجات روی زمین است. لباس نو و مطابق میل شان آرزوی دست نیافتنی شده و تقریباً به خود تلقین کرده اند لباس های لیلامی خوبترین استایل و بهترین لباسی است که نجات بخش سرما و گرما می باشد. عدة عظیم از مردم در همین کابل زندگی می کنند، اساساً نمی دانند پارک چیست؟ تفریح چیست؟ بلد نیستند تکسی های راه سخی از کجا می روند و کرایه شان چقدر است؟ داشتن یک وعده غذای که در آن کچالو و کمی گوشت مرغ همراه باشد جشن بیاد ماندنی خواهد بود برای خیلی از بچه ها در خانواده های زیادی هم در شهر کابل و هم در سایر نقاط افغانستان.

این ها واقعیت های عینی و حال حاضر زندگی اکثر مردمان این سرزمین است. آیا این سرنوشت است که به گفته والی قندز خواست و ارادة خداست؟ یا نه دست بشر و انسان های همنوع اینان نیز دخیل در ایجاد این اوضاع است؟ توزیع نابرابر و غیر منصفانه امکانات ملی در سطح کشور و ایجاد شبکه های مافیایی در قالب بازار آزاد زمینه ساز اصلی این همه نابرابری های نابود کننده در کشور است. وقتی یک ولایت میزان بی کاری شان 50.4 درصد و ولایت دیگر 5 درصد باشد به یقین گفته می توانیم که این ارادة خدا نیست؛ بلکه دست بشر است که اینگونه ظلم بر هم نوع خویش روا می دارد. امکانات رفاه عامه در افغانستان منحصر بدست دولت است و توزیع عادلانة آن نیز یکی از مسؤلیت های اساسی دولت است. تا حال چنین فرصت های از جانب دولت نه تنها ایجاد نشده بلکه تا حدودی نیز تلاش صورت گرفته است که مردمان این سرزمین را از خیلی فرصت ها محروم سازند. ظرفیت های فراوان در هر منطقه و در میان تمامی ملت افغانستان موجود است، تقاضای جدی مردم از دولت وحدت ملی این است که در مسیر سنت شدة حکومت های قبلی نرود و در توزیع امکانات ملی در راستای رفاه همگانی عادلانه عمل نماید؛ تا شکاف های رنج آور و تباه کنندة اقتصادی در میان شهروندان این کشور به حد اقل تنزل پیدا کند.

+ نوشته شده توسط مهدی شیرزاد در چهارشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۹۵ و ساعت 14:26 |
تبرغنک سبز...
ما را در سایت تبرغنک سبز دنبال می کنید

برچسب : نابرابری,شکاف,مخوف,طبقاتی,افغانستان, نویسنده : 0798482312o بازدید : 85 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 19:17