استبداد دموکراسی در افغانستان

ساخت وبلاگ

جغرافیای که مدتی است بنام افغانستان شهرت دارد، در طول دوران عمرش نظام ها و حکومت های مختلف را آزموده است. حکومت های دیکتاتوری و اریسطو کرات، فئودالی و اشرافیت گرایی، حکومت های فرد محور خاندانی و میراثی، جمهوری های خود کامه، چب گراها، راستی ها، انقلابی ها، اسلامیست ها و دموکراسی. همه کارکرد منفی و تجربه تلخ آنان در دل تاریخ این سرزمین، گذشتة سیاه و تاریک را نشان می دهد. بعضی از نظام ها طبیعت شان ایحاب می کنند که خشونت محور باشند و مردم به عنوان بستر حاکمیت، محکوم به پیروی بدون قید و شرط آنان معریف می گردد. در این نوع نظام ها و شیوه های حکومتداری مردم گله و رمه ی هستند که واجد شرایط برای تعیین خطوط زندگی خویش نیستند؛ بلکه باید مطابق ارادة شخصی فلان عنوان که در صدر حکومت قرار دارد زندگی نمایند. بنابر این فرد که در رأس قدرت قرار دارد حاکم و نمایندة خداست؛ پس تنها او خیر و شر امور مردم را می داند. او تصمیم می گیرد فلان کس و فلان مردم باید کشته شود و مردم چگونه و در چی شرایط زندگی نمایند.

اما هستند نظام هایکه طبیعت شان انعطاف اصلی و اساسی به امور مردم دارد. مردم به عنوان ملت و بستر حاکمیت، اصل انکار ناپذیر در این مدل هاست. در چنین سیستم ها و دولت ها، مردم نه تنها محکوم به تأسی از ارادة شخص نبوده بلکه این مردم هستند که تعیین کنندة خط مش اساسی نظام هاست. یا به عبارت روشنتر مشروعیت، مقبولیت و بقای نظام در گرو ارادة مردم است. نظام که دارای چنین خصلت ها باشد مردمی است و بادرد مردم آشناست و بدرد مردم نیز می خورد. اما در حوزه کارکرد، همین نظام ها نیز در برخی جوامع مانند افغانستان با چالش های بنیاد برکن روبروهستند؛ زیرا ارادة شخصی و تیمی و همجنان منافع فردی و گروهی اولویت دارد بر اراده، منافع و مصالح عمومی. ژان ژاک روسو در کتاب قرارداد اجتماعی خویش تحت عنوان انواع حکومت ها بحث جالب دارد: "در وجود هر عضو حکومت می توان سه اراده اساساً متفاوت تشخیص داد: اولاً ارادة شخصی آن فرد که فقط به منافع خصوصی اش تمایل دارد. دوماً ارادة مشترک اعضای حکومت که منحصراً به منافع حکومت متمایل است و می توان آنرا ارادة صنفی نامید زیرا نسبت به حکومت حنبه کلی دارد و نسبت به دولت که خود حکومت قسمتی از آن محسوب می شود، جنبه خصوصی دارد. سوماً اراده ملت یا اراده هیئت حاکمه که چه نسبت به دولت که بعنوان یک کل در نظر گرفته شده و چه نسبت به حکومت که بعنوان قسمتی از کل در نظر گرفته شده، جنبة عمومی دارد".در افغانستان و نظام کنونی ما با تأسف ارادة جمعی قربانی اراده، خواست و منافع گروپی شده است. این عنصر آنقدر قوی و قدرتمند گردیده است که تمامی سطوح دولت و نظام را در چنگ خویش دارد. و حتی در صدر قدرت و حاکمیت نیز تأثیرات صددرصدی داشته است. مافیایی شدن قدرت، اقتصاد و تصمیم گیری های بزرگ ساختاری و انکشافی در سطح کشور و همینطور امور دفاعی و امنیتی از نشانه های فراموشی، اراده، منافع و مصالح جمعی (ملت) است که در موجودیت دموکراسی در جامعه تطبیق می گردد.

بربنیاد همین مطلب، کارکرد دموکراسی در این چند سال گذشته و اکنون در جامعه افغانستان تبارز دهندة استبداد دموکراسی است بر ملت ما. این استبداد مهندسی شده در روشنی نظام دموکراتیک در کشور جریان دارد و بنیاد های دموکراسی را در اذهان عامة مردم با تزلزل و تردید روبرو نموده است. بوجود آمدن فجایع و جنایت های تکان دهنده در موجودیت نظام مردم سالار در جامعه از یک سوی، برخورد منفعلانة دولت، جهت گیری ها، خویش خوری ها و پارتی بازی ها از سوی دیگر، در جهت خاک پوشی جرایم و جنایات در سطح کشور نشان دهندة استبداد در درون دموکراسی است. شاهد این مدعا چالش ها و اوضاع نابسامان است که کشور، امروز با آن روبروست. ترویج روزافزون فساد اداری در تمامی بخش های دولت، قضیه مفتضحانة کابل بانک، قراردادن نیروهای دلسوز امنیتی کشور در لاک دفاعی کشنده، واکنش های کاملاً مشکوک در قبال امنیت و ناامنی جغرافیاهای خاص در مناطق مختلف کشور از جانب حلقه های مدیریتی در سطح عالی؛ بی تفاوتی دولت در راستای نا امنی شاهراه ها و به گروگان بردن مسافرین بی گناه و عامة مردم و صدها موضوع دیگر همه برملا کنندة ما فیایی شدن نظام و اطالت دادن به اراده و منافع گروپ خاص هستند. به طور کلی اینها معضلات اند که نظام کنونی کشور با آن ها مبتلاست. راه نجات از این استبداد و بنبست در دونکته نهفته است: یک بیداری مردم در قبال سرنوشت شان و همنطور آگاهی طبقاتی عامة مردم از طبقة که در آن قرار دارند. دوم داشتن تعهد و احساس مسؤلیت و پاک بودن مدیران ارشد نظام از سؤ استفاده های مافیایی و گروپی. به امید تحقق آرزوی های مردم!.  

تبرغنک سبز...
ما را در سایت تبرغنک سبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0798482312o بازدید : 120 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 2:53